آرتان با تکه سنگی چند ضربه روی سنگ قبر زد و مشغول خواندن فاتحه شد. دلم سبک شده بود و با آرامش مشغول تماشای آرتان شدم. بعد از خواندن فاتحه از جا برخاست و گفت:
- خالی شدی؟سری تکان دادم و با لحن تقریبا مهربانی گفتم:- آره واقعا دستت درد نکنه ... خیلی نیاز داشتم به اومدن پیش مامانم.- خواهش می کنم ... بریم؟- بریم ...به سمت ماشین راه افتاد من هم دستی برای مامانم تکان دادم و دنبالش روان شدم. در سکوت راه را طی می کردیم و من نمی دونستم کجا داریم می ریم. خودش به حرف اومد و
niyaz b yeki darm web begardone????
Mishe Dar Bare Weblog Nazar Bdin?
بــودטּ یـا نـبـــودטּ ، مـسـئــلـہ ایــטּ اســت
هـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!)
نـیـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!)
دیــدטּ ایــטּ لـפــظـہ هــا بــاور ڪـטּ زجــر آور اسـت
فـلـسـفـــہ ے بـــودטּ مــטּ
پــــوچ اسـت انـــــگـــار (!)
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا
...
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز
معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می
زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز
بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در
مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو
به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر
ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون
نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه...
اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای
داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم
صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه
خالی شد . . .
یه سکوت لب گرفته،دوتا چشم خیس و داغون...
یکی مون مسافر راه..یکی مون زار و پریشون...
بت میگم خدانگهدار،ولی توو ساکت و سردی...
با چشات میگی میدونم،میدونم بر نمیگردی...
با قدم های هراسون از تو فاصله میگیرم....
میشنوم میگی به جاده،تو میری و من میمیرم...
آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی
رو با یکی تجربه می کنه
دیگه اون حس رو نمی تونه با کسی تجربه کنه
بعضی حس ها خاص و ناب هستند
مثل بعضی آدم ها...!
گریه کار کمی است
برای توصیف نداشتنت . . .
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه به
مرگ
فکر می کنم. . . !
عاشق این متنم...
برا اینکه یه جور ایی به خودممو یکی از دوکسام مربوط میشه.....
یه وقتایی که دلت گرفته . . .
بغض داری, آروم نیستی ,دلت براش تنگ شده. . .
حوصله ی هیچکس رو نداری!
به یاد اون لحظه ای بیوفت که بی قراری هاتو دید
اما چشماشو بست و رفت . . .
Salam In Id MNe TO Line Harki Khast Add Kone
Milad-12
Morteza :(
Yeki nmiyad bge dostet daram hame miyan faghat bara tabligh ah base dg
اگر موفق شدي به من خيانت کني ،
مرا احمق فرض نکن،
بيشتر از لياقتت به تو اعتماد کرده بودم ..
مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خواهرش غیرتی شده، زدتش!
ﺯﻥ ﺑـــﺎﺱ
ﺑﺠــﺎﯼ ﻭﺍﯾﻤﮑـــﺲ ﻃـــﺮﺯ ﺍﺳﺘـــﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻭﺍﯾﺘﮑـــﺲ ﺭﻭ
ﺑـــﻠﺪ
ﺑﺎﺷــــﻪ
دخترا
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﯾﻤﻞ ._.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﯾﻤﻞ *_*
گـــر نــبــاشـــد چــیــزکـــی مــردم بـــازم گـــه خــوری مــیــکــنــن :|
خدایا؛ به هیشکی" غم" نده تابعدش بخوای بهش "صبر" بدی
زنــــــدگی اســـــــت دیگـــــــر
.
.
.
.
خـــــــــــاک بر ســـــرش
يارو وقتى عطرِ خودشو ميزنه:
تيس تيس
وقتى عطرِ منو ميزنه:
تيييييييييييسسسسسسس تتتتتييييييييسسسسس
تتتتااااااس تتتووووووووسسسس
ززززااااااررررررت ززززوووووررررت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.